ماه اسمان ماماه اسمان ما، تا این لحظه: 9 سال و 23 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

ماه آسمان ما

اولین روز دختری که با وجودت خدا بهمون نگاه رحمت کرد

اگه همه مردم دنیا همینقدر که من غزل رو دوست دارم بچه هاشون رو دوست دارن باید به همشون تبریک بگم، واقعا حس خوب و قشنگیه. دیوانه وار عاشق یه موجود نرم و لطیف و کوچولویی که با هر خنده ش تا اوج آسمونا میری...بی نهایت لذت بخشه. خدا نصیب همه بکنه دیروز روز دختر بود و ما به دعوت مامان بزرگت (مامان بابا) رفتیم اونجا، برات کیک پخته بود، روز خوبی بود، بابا و من برات یه بلوز راه راه خوشگل خریدیم. خیلی خیلی دوستت داریم دخترم. هر لحظه خدا رو شکر میکنیم که تو رو بهمون داده هر لحظه در حال غلت زدنی، بووووف میگی و همزمان یه عالمه آب دهن بیرون میریزی و خودت کیف میکنی، انگاری بازی جدیدته  اگه چیزی بدیم دستت به راحتی میگیری و میبری طرف دهنت، گاه...
26 مرداد 1394

گوش های غزل سوراخ شد

سلام سیب گلابم، سلام عمر دوبارم، سلام همه انگیزه زندگی من و بابا  بی نهایت دوستت داریم، یعنی خودمونم داریم از این عشق دیوونه میشیم  الهی دورت بگردم دختر نازنینمممممم    روز سه شنبه وقتی شما دقیقآ 4 ماه و 4 روزت بود رفتیم مطب دکتر صبا و گوش های نازنینت رو سوراخ کردیم، الهی قربونت برم دیگه برا خودت خانمی شدی  خیلی ناز نشستی رو پای بابایی و من ازت فیلم گرفتم، بعدشم که هم دردت گرفته بود هم احساس ناامنی میکردی سریع اومدی بغل خودم و از مطب اومدیم بیرون، رفتیم برات یه تل خوشگل خریدیم، تو بازار هم کلی بغل باباجون لالا کردی  وقتی با هم سه نفری راه میرفتیم تمام دنیا مال من بود، اینکه یه همسر مهربون و فداکار و یه دخت...
15 مرداد 1394

چهار ماهگی خانم گل

سلام خانمی خوشگل سلام عمر دوباره ما، دیروز یعنی 9 مرداد ماه شما 4 ماهت تموم شد و وارد پنجمین ماه قشنگ زندگیت شدی دلبندم  الهی قربونت برم اولین مرداد ماهیه که تو این دنیای خوشگلی  و با بودنت دنیا رو خوشگل تر و جذاب تر کردی  روز پنجشنبه با هم رفتیم خونه مامان جون (مامان من) شب هم من برات کیک چهارمین ماهگردت رو پختم، کیک خرما که خوشمزه هم بود درست مثل خودت عشق خوردنی ما  دیروز هم جمعه بود و خانوادگی استراحت کردیم و شبش بردمت حموم و حسابی تمیز و دسته گل شدی  امروز صبح هم شیر خوردی و قطره استامینفن هم 12 قطره بهت دادم و با باباحامد سه تایی رفتیم مرکز بهداشت محله مون، 45 دقیقه ای طول کشید تا نوبتمون شد و تو رو قد و وز...
10 مرداد 1394

عشق مادر و فرزندی

سلام غزل ناز 3 وماه و 23 روزم، عزیزدلم بی نهایت دوستت دارم، هر روزکه میگذره بیشتر عاشقت میشم، هر روزصبح که چشمامو باز میکنم و صورت خندان تو رو میبینم شکر خدا میکنم و وجودم پر از عشق میشه، خیلی خوشبختم که تو رو دارم، خیلی خیلییییییییی    دیروز با هم سه نفری رفتیم بازار، هوا آفتابی بود ولی خنک   ما هم برای اینکه آفتاب به سر کوچولوت نخوره برات یه کلاه ناناز خریدیم، انقدر بهت میومد و خوشگل شده بودی که خیلی از مردم بهت واکنش نشون میدادن و منم ذوق میکردم ولی یه جا دیگه کلاهت رو برداشتم، ترسیدم چشمت کنن  این روزا خیلی سعی میکنی غلت بزنی، از هر فرصتی برای تمرین این کار استفاده میکنی قربونت برم. دستاتو هم تا مچ میذاری ...
1 مرداد 1394
1