ماه اسمان ماماه اسمان ما، تا این لحظه: 9 سال و 1 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

ماه آسمان ما

تازه بیدار شدم

سلام کلوچه خوشمزه مامان، خوبی دلبندم؟ شاید امروز که بزرگ شدی و داری این خاطره رو میخونی من دیگه بهت نگم کلوچه خوشمزه اما مطمئنم هنوزم برام خوشمزه ترین و قشنگ ترین اتفاق دنیایی    دیروز و پریروز بابا همش شیفت بیمارستان بود حتی شب به خاطر همین من و شما کوچ کردیم خونه مامان جون اینا و خاله فاطمه هم بود و کلی خوش گذراندیم   دیروز غروب شما از خواب بیدار شدی و تو بغلم بودی مامان جون گفت غزل بیا میوه بخور خیلی ناز گفتی تازه بیدار شدم، صبر تون (کن)   یعنی به نوبت همه اومدن و اونقدر ماچت کردن که نگوووو فدای شیرینی زبونی هات بشمممممممم    هفته قبل عروسیه پسر عموی من بود البته روضه بود چون رفته بودن کربل...
27 بهمن 1395

دلبری های غزل و ذوق مامان باباش

فقط میتونم بگم هر لحظه میگیم خدایا شکرت همین...اونقدر که بانمک و شیرین و خوشمزه شده خیلی ناز حرف میزنی و هر کلمه ای که میگی ما از ذوق میریم رو ابرا. این روزها خیلی ناز و شیک مامی صدام میکنی انقدر این مامی گفتن بهم میچسبه که دوست دارم همه دنیا ساکت باشه و تو هی بگی مامی   فدات بشم من    اگه کاری رو نتونی به تنهایی انجام بدی خیلی ناز میگی مامی کمک   خیلی بامزه میگی خونه مون میدان عقابه و من و بابا کلی ذوقت رو میکنیم عزیزم  جدیدا به وضو میگی ووووز  خیلی بانمکه گاهی وقتا هم که حوصله داری درست میگی اما بیشتر وقتا همون ووز ووز رو میگی نفسم   ضمیرها رو خوب تشخیص میدی و من کلی خوشم میاد مثلا م...
18 بهمن 1395

هجدهمین مرواریدت مبارک نازنینم

سلام هستی مامان. بذار خیلی سریع برم سر اصل مطلب چون وقت ندارم و هر لحظه ممکنه شما از خواب بیدار بشی و نتونم بقیه ش رو بنویسم دیروز غروب وقتی خواستم بینی ت رو تمیز کنم زدی زیر گریه درست مثل همیشه بعد وقتی گریه میکردی دهنت کامل باز بود و من متوجه یه مروارید خوشگل تخت شدم، دست که کشیدم دیدم لثه ت خون اومد البته خیلی کم یعنی همون لحظه پوست روی لثه ت کنار رفت و دندونت نمایان شد، این دندون هجدهمین مروارید خوشگل شماس که تو فک پایین و سمت راست در اومده، مبارکت باشه عزیزدلمممممم    امروز باباحامد دو شیفته و من منتظرم شما از خواب ناز بیدار بشی تا با هم بریم خونه مامان جون  هفته قبل عمه فاطمه اومد دیدن شما، بعد شام اومد و کلی با ه...
3 بهمن 1395
1