آخرین پست سال 96
سلام غزل مامان،خوبی نازدونه من؟ الهی مامان فدات شه دختر خانومم دختر قشنگم یه کار جالب از دیروز یاد گرفتی که من از خوشحالی رو ابرام از دیروز صبح به صورت خودجوش خودت میری دستشویی و اجازه نمیدی من همراهت بیام عمرم خیلی زود داری مستقل میشی و من هر لحظه دلتنگ روزهای اول دنیا اومدنت میشم فکر کن هربار که جیش داری بدون اینکه به من بگی میری در دستشویی رو باز میکنی و میری تو و بعد چند لحظه صدام میکنی که بیام بشورمت آخ نفسم چقدر دوستت دارم فقط خدا میدونه فقط من یه کم نگرانم که نکنه تو دستشویی بخوری زمین، باباحامدم کاملا مخالف این کاره و میگه زوده البته به درخواست من چیزی بهت نمیگه فقط از خدا میخوام نگهدا...
نویسنده :
مامان سمیه
16:02