مهمونای کاشانی و تولد بابایی
سلام گل بهاری حالت خوبه مامانی؟
امروز شما یک سال و 5 ماه و 24 روز سن داری و من برات این خاطره رو ثبت میکنم هستی من هفته قبل دوست بابا (آقا هادی) به همراه همسر و دختر 2 سال و 2 ماهه شون اومدن شهر ما، 4 روز خونه ما مهمون بودن، کلی جاهای مختلف با هم رفتیم و حسابی خوش گذشت مخصوصا به شما بچه ها که کلی شیطونی کردین و حسابی با هم بازی میکردین
غزل در امامزاده کوه
غزل در روستای ورکانه
غزل در شهر لالجین
غزل در حال خوردن آیس پک نوتلا... خیلی خوشمزه بود
غزل در کنار سد اکباتان
یه عالمه عکس دیگه هست که الان وقت ندارم بذارم...خلاصه که کلی جاهای دیدنی رفتیم و حسابی خوش گذشت...یکم مهر هم تولد بابا حامد بود که خونه خاله آسیه اینا گرفتیم و بابا جون رو حسابی خوشحال و غافلگیر کردیم ان شالله بعد عکس تولد رو هم میذارم
امشب دوست بابا (بابای حسین) با خانواده میان خونه مون، مطمئنم حسابی خوش میگذره
این روزها به شدتتتتتتتتتتتت بهم وابسته ای، یعنی اجازه هیچ کاری بهم نمیدی عزیز دلم، حتی آب و غذا هم از دست بابا نمیخوری و حتما من باید بهت بدم این وابستگی رو خیلی دوست دارم، هر لحظه عاشق ترم میکنی غزل
تو همین هفته هم میریم خونه پسرعموی بابا، چند روزی اونجا هستیم، اونجا هم با محمد جواد که یه ماهی از شما کوچیک تره حسابی سرگرمی مامانی قربونت برمممممممممممممممم که دلخوشیه من و بابایی