از شیر گرفتن یا از پوشک گرفتن؟
سلام دردانه من، خوبی مامانی؟ عسلم این روزها من دارم فکر میکنم که شما رو از شیر بگیرم یا نه؟ اخه به هیچ عنوان لب به هیچ نوع غذایی نمیزنی و دیگه ما رو کلافه کردی، یعنی از اولشم بچه غذا خوری نبودی ولی الان دیگه خیلی بدتر شده اوضاع، بعضی وقتا میگم شاید به خاطر دندون در آوردن باشه ولی خب مگه فقط تویی که دندون در میاری؟ فرقی بین وقتایی که دندون در میاری با سایر اوقات نمیبینم، نهایت وقتی حالت کامل خوبه و خبری از دندون نیست در روز یکی دو قاشق کوچولو غذا میخوری و بقیه ش رو میچسبی به من و میگی می می اگه هم بخوام بهت ندم اونقدر گریه میکنی و جیغ میکشی که نگو الان دو هفته ایمیشه حتی آب هم نخوردی و من واقعا خسته م، مثل اوایل شیردهی سینه م زخم شده و وقتی شیر میخوری خیلی خیلی اذیتم بابا حامد که میگه از شیر بگیرمت، من هی مقاومت میکنم، راستش دلم نمیاد، هی بهت میگم مامان جون غذا بخور که من مجبور نشم زودتر از موعد از شیر بگیرمت، کاش میشد اینکه مدتیه اصلا وزن نگرفتی هم یکی از دلایلیه که باعث میشه به از شیر گرفتن فکر کنم چند ماهه دریغ از 100 گرم، همینجوریشم شما کم وزن میگرفتی حالا چند ماهه اصلا وزن نگرفتی و ما نگران سلامتیت هستیم دلبندم، ازت خواهش میکنم غذا بخور تا من مجبور نشم خلاف میلم زودتر از شیر بگیرمت
مورد دیگه اینکه فکر میکنم آمادگیه از پوشک گرفتن رو داری، وقتی پی پی میکنی میگی و بعد خودت سریع میری پوشک و تشک تعویض میاری، وقتی میشورمت دیگه اعتراض نمیکنی و گاهی هم سعی میکنی پوشک رو از خودت جدا کنی، حالا موندم که اگه قرار باشه از شیر بگیرمت پروژه پوشک میمونه برا چند وقت بعد که اصلا دوست ندارم، پس واقعا از ته دل دوست دارم غذا خوردنت بهتر بشه تا من اینقدر فکرم مشغول نباشه، ممنون دختر قشنگم
اینجا داری با شیشه های روغن بازی میکنی شیشه ها رو خوابوندی و خودت هم وسطشون لالا کردی
اینم از سری ماجراهای غزل و باباش...عاشقتونم
یک سال و 8 ماه و 12 روز سن داری گل گندمم