دوماهگی گل پسرم

دختر و پسر نازنینم بدونین که قوت قلب  نور چشمان منین، زندگی کنار شما شیرین ترین مرحله زندگی منه. الانم مثل این دوماه و نیم وقتم کمه و تند تند چیزایی که یادمه مینویسم. از چکاب و واکسن دوماهگی علی جان بگم که خداروشکر راحت بود.قد علی دردوماهگی 60 سانت و وزنش 6 کیلو و دور سرش 40 سانت بود. واکسن هم خداروشکر راحت بود و بدنش فقط کمی گرم شد که با قطره استامینفن کنترل شد اما فردای واکسن یعنی 5 صبح دیگه قطره رو بالا میاورد و مجبور شدم شیاف بذارم میشد شیاف هم نذاشت ولی خب گفتم شاید خوابم ببره و متوجه نشم تبش بالا بره که شکر خدا بالا نرفت و دیگه به شیاف نیاز نشد. دوشنبه 21 آبان ماه هم علی آقا رو بردیم بیمارستانی که باباحامد کار میکنه و ختنه کردیم.به سلامتی و مبارکی.

برا ختنه هم شکرخدا اذیت نشد و تا 12 ساعت براش شیاف گذاشتیم و تا 48 ساعت هم آنتی بیوتیک دادیم و تمام.بعد دو روز هم گذاشتیمشتو لگن آب گرم و پانسمانش افتاد. از اون به بعدم عادی بود و هر روز میشستمش که الان خیلی خوبه شکرخدا.تا دو روز بعد از ختنه هم پوشک سایز بزرگتر یعنی شماره 4 براش میبستم تا اذیت نشه.الان همون سایز 3 میبندم.

دیگه الان نمیدونم چی بگم! یه کم هم از غزل خانوم بگم که نسبت به روزای اول رفتارش بهتر شده.با علی ارتباط بهتری برقرار کرده و علی هم خیلی دوسش داره و تا میبینتش میخنده و با نگاه دنبالش میکنه. راستی شنبه همین هفته یعنی در دوماه و 11 روزگی علی با صدا خندید و من کلی ذوق کردم. الهی مامان فدای فرشته های نازش بشه. از امروزم جشنواره تئاتر کودک و نوجوان تو شهرما برگزار میشه که من و غزل امروز علی رو سپردیم مامانم و رفتیم دیدن تئاتر آدم برفی. غزل خیلی استقبال کرد و نسبت به پارسال واکنش بهتر و بیشتری به موضوع تئاتر نشون میداد

احتمالا تا شنبه که جشنواره برگزاره بازم بریم تئاتر.

خواب بچه ها به هم وابسته س و اصولا علی وقتی میخوابه که غزل خواب باشه.البته این فقط برای شبهاس  علی درطول روز چند نوبت میخوابه. علی اقا صبح ها ساعت 7 بیداره و دوست داره من براش حرف بزنم  اونم بخنده و روز منو بسازه

اینم قیافه آقا کوچولو سرصبح این موقع شب هم بچه ها خوابن و من و باباشون درحال استراحت.من برم استراحت کنم