سونوی NT و دیدن دوباره عشق مامان و بابا
عمرم بابا 5 روزه که رفته ماموریت و من و تو خیلی خیلی دلتنگشیم، اونقدر که حتی لحظه ای نمیتونیم بهش فکر نکنیم، قراره 3-4 روز دیگه برگرده، نی نی قشنگم دعا کن زودتر برگرده و دوباره خونه مون پر از عشق و شادی بشه، این روزها خیلی کم خونه ایم، همش خونه مامان بزرگا هستیم، زحمتمون رو زیاد میکشن و من ازشون بی نهایت ممنونم ولی خب دلم برای زندگی قبلیمون و خونه پر محبتمون لک زده ایشالا که بابا جون سالم و خیلی زود برمیگرده و دل من و تو رو شاد میکنه
دیروز نوبت سونوی ان تی داشتیم، چون بابا نبود خودمون رفتیم، هزینه ش به نسبت سونوی معمولی بالا بود ولی به قول بابا فدای سرت قشنگم مینویسم که یادم بمونه قیمتش شد 45 هزار تومن. بعد از اونجا رفتیم خونه خاله اسیه و شام روهم اونجا بودیم، بعد شام به درخواست من و مامان بزرگت شوهر خاله اسیه ما رو رسوند خونه مامان گلی اینا، شب رو اونجا موندیم و امروز صبح اومدیم خونه مون تا من لباس عوض کنم و برم سرکار
دیشب عمه زهرا و مامان گلی اینا خیلی برات ذوق کردن، عکسای سونو رو میدیدن و هی خوشحالی میکردن، ایشالا به سلامت به دنیا بیای و دل همه رو بیشتر از این شاد کنی
احتمالا ظهر هم برم خونه مامان گلی اخه عمه فاطمه و شوهرش دارن میان اینجا و به منم گفتن بیا دور هم باشیم
به تاریخ سونو امروز 12 هفته و یک روزه شدی عشقم