آزمایش قند بارداری
سلام عشق مامان سلام عمر مامان الهی من قربونت برم که اینقدر عزیز و خانمی عاشقتم و مطمئنم اینو کاملا حس میکنی چون وقتی صدات میکنم یا برات اهنگ میذارم خوب واکنش نشون میدی وای غزل روزها رو میشمریم تا زودتر بتونیم بغلت کنیم الهی که تنت سالم باشه و عاقبتت بخیر باشه شکوفه شلیل مامان و بابا
دیروز صبح ناشتا با بابا جون رفتیم ازمایشگاهی که عمو حمید کار میکنه و ازمایش قند بارداری دادیم، اینجوری بود که اول ناشتا ازم خون گرفتن بعد یه بطری حاوی 75 گرم گلوکز خالص دادن خوردم که باید تو کمتر از 10 دقیقه خورده میشد، بعد یک ساعت از خوردن گلوکز ازم خون گرفتن یک ساعت بعدش هم دوباره خون گرفتن، اون گلوکزه بدمزه نبود فقط خیلی شیرین بود و با تبلیغات سویی که کرده بودن کاملا فرق میکرد من که راحت خوردمش و تهش رو هم آب چرخوندم و سرکشیدم ولی خب یه ربع بعد خوردن تپش قلبم رفت بالا و دست و پام سنگین شد و یه کم اذیت شدم، اونقدری نبود که مهم باشه ولی خب من برای اینکه حالم بهتر بشه رفتم تو خیابون و یه ربعی با بابا جون کنار خیابون نشستیم و از هوای بسیار سرد لذت بردیم قبل از ازمایش خون هم به صورت ناشتا ازمایش ادرار دادم. خلاصه که شب از ازمایشگاه زنگ زدن و گفتن نمونه ادرار الوده بوده و ازمایش باید تکرار بشه هیچی دیگه ما هم امروز به همراه بابای بابا جون رفتیم و ازمایش رو دوباره تکرار کردیم بعدشم رفتیم کار بانکیمون رو انجام دادیم و برگشتیم خونه و با نون سنگک تازه یه صبحونه خیلی مشتی زدیم تو رگ، من که اونقدر صبحونه دوست دارم که دلم میخواد هی بخورم و سیر هم نمیشم امروز که رفتیم عمو حمید گفت ازمایش قند خوب بوده و خدا رو شکر مشکلی نیست ولی جواب کتبیش رو فردا میده بهمون
امروز عصر یه ساعتی با هدی جون مامان حسنا حرف زدم و کلی لذت بردم و ارزو کردم تو سالم باشی و زودی بیای بغل من و بابایی...خدا حسنا رو برای مامان و باباش حفظ کنه..الهی آمین
25 هفته و 5 روزه ایم من و تو شاه بیت زندگیمون