ماه اسمان ماماه اسمان ما، تا این لحظه: 9 سال و 22 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

ماه آسمان ما

قد و وزن مناسب دخترم

1394/2/21 16:51
نویسنده : مامان سمیه
801 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه مهمونیت به خوبی برگزار شد و همه چی عالی بود، همه عاشق کارتت شده بودن و حسابی با دیدن خودت تو کریر تو تالار ابراز احساسات میکردن، دختر عموم که دیگه بی نهایت ذوق داشت و کلی بغلت کرد و بوست کرد من دوست نداشتم بوست کنن ولی خب اون روز چیزی نگفتم چشمک دختر عمه م هم میگفت ملیکا کارت دعوتت رو برده مدرسه و دوستاش عاشق غزل شدن، میگفت الان بهش اس ام سا زدن که چشمای غزلو از طرف ما ببوس محبت ای جونم ذوق و احساسسسسسسس بغل

روز تالار هم صبح رفتم آرایشگاه نردیک خونه مامانم و تو موندی پیش مامان بزرگ، وقتی من خوشگل موشگل برشگتم شیرت دادم و رفتیم تالار، بعد تالار کلی عکس با خاله فاطمه انداختیم و با دایی هام و مامانم اینا اومدیم خونه ما و همه شام موندیم خونه ما، ساعت 11 بود که دیگه تو و علی و امیر علی بی تاب شده بودین و اینگونه بود که مهمونی خاتمه پیدا کرد خندونک 

روز شنبه هم قرار بود ببریمت مرکز بهداشت برای قد و وزن، مامان گلی و بابا بزرگ اومدن تا با ماشین اونا بریم که من وقتی دیدم مامان گلی هست گفتم شما رو ببره تا من کارای خونه رو انجام بدم آخه یه عالمه کار از مهمونی دیشب مونده بود، نتیجه مرکز بهداشتم این بوده که وزنت 4 کیلو و 250 گرم بوده و قدت و دور سرت رو درست یادم نیست که همه عالی بودن حتی وزنت از عادی هم بهتر بوده محبت خانمه گفته بوده به مامانش بگین شیرش خیلی خوبه زیبا از دفعه بعد حتی اگه همه دنیا هم باشن خودم باهات میام مرکز بهداشت گلم، حس بدی بهم دست داد وقتی فقط برام تعریف کردن من مامانتم و باید اینجور جاها باشم خب زبان

دو سه روزه بیشتر لبخند میزنی و ما یه دنیا ذوق میکنیم، شبا هر دو ساعت یه بار بیدار میشی برای شیر و مثل فرشته ها بعدش میخوابی، الهی قربونت برم که اینقدر ماهی بوس

پنجشنبه این هفته همکارای من میان خونه مون دیدن تو، راستش به خاطر جای خونه مون و مدلش یه کم استرس دارم، آخه همه همکارام خونه شون تو شهره و شیک ولی ما شهرکیم و دور... اما فدای سرت ما هم حتما خونه میخریم و میریم از اینجا چشمک

امروز یک ماه و 12 روزسن داری محبت

پسندها (2)

نظرات (4)

مامان تازه کار
21 اردیبهشت 94 20:12
عکس نازگلتو بزار ماام ببینیمش دیگه. دلم آب شد خوب!!
مامان سمیه
پاسخ
سر فرصت یه پست فقط عکس میذارم
مامان هدی
22 اردیبهشت 94 16:37
انشالله عروسی دخترت سمیه جان. خدا رو شکر که قد و وزن دخترت خوبه. هزااااااااااار ماشالله. چطور دلت اومد تنها بفرستی غزل جون رو؟؟؟ شیرت بشه گوشت به تن ناز انشالله. خونتون که خیلی خوبه.شهرک که بد نیست
مامان سمیه
پاسخ
دیگه تنها نمیفرستمش خودم بعدش یه جوری شدم با جاش مشکل دارم هدی
المیرا
24 اردیبهشت 94 12:21
خدا رو شکر که همه چیز خوب و عالیه
مامان سمیه
پاسخ
خدا رو شکر
مامان هدی
27 اردیبهشت 94 8:39
حالا هر کی ندونه انگار کدوم شهرک زندگی می کنید. بهترین شهرک شهرمون هستید خووووو یه خورده تو کوچه اش فقط زیاد بود اونم که همش اسم گل بود بهمون خیلی خوش گذشت. انشالله تولدش بیایم خونه خودتون
مامان سمیه
پاسخ
شما لطف داری به ما عزیزم