ماه اسمان ماماه اسمان ما، تا این لحظه: 9 سال و 27 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

ماه آسمان ما

چهار ماهگی خانم گل

1394/5/10 18:05
نویسنده : مامان سمیه
1,251 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خانمی خوشگل سلام عمر دوباره ما، دیروز یعنی 9 مرداد ماه شما 4 ماهت تموم شد و وارد پنجمین ماه قشنگ زندگیت شدی دلبندم محبت الهی قربونت برم اولین مرداد ماهیه که تو این دنیای خوشگلی بغل و با بودنت دنیا رو خوشگل تر و جذاب تر کردی بوس روز پنجشنبه با هم رفتیم خونه مامان جون (مامان من) شب هم من برات کیک چهارمین ماهگردت رو پختم، کیک خرما که خوشمزه هم بود درست مثل خودت عشق خوردنی ما محبت دیروز هم جمعه بود و خانوادگی استراحت کردیم و شبش بردمت حموم و حسابی تمیز و دسته گل شدی بوس امروز صبح هم شیر خوردی و قطره استامینفن هم 12 قطره بهت دادم و با باباحامد سه تایی رفتیم مرکز بهداشت محله مون، 45 دقیقه ای طول کشید تا نوبتمون شد و تو رو قد و وزن کردن، الهی دورت بگردم، 6 کیلو و 250 گرم وزن و 63 قدت بود، فکر کنم 40 هم دور سرت بود عزیزدلم. من بیشتر برام وزنت مهمه و به این موضوع دقت میکنم خندونک خانمه هم بهمون دو بسته قطره ویتامین آ.د داد و گفت از سه هفته بعد اجازه داری اگه دلت خواست بهش لعاب برنج یا فرنی با شیر خودت بدی، گفت اگر هم ندی مشکلی نیست چون وزنش خوبه خدا رو شکر محبت بعد گفتیم غلت میزنی که گفت یه کم زودتر از سنش این کار رو شروع کرده که من فکر میکنم خیلی هم به موقع بوده زبان 

بعد رفتیم آقای تپلی برای واکسن زد، الهی فدات بشم گذاشتمت رو تخت واکسن، از همه جا بی خبر بودی و میخندیدی و برامون تعریف میکردی و نمیدونستی چی در انتظارته غمگین آقاهه خیلی سریع واکسن رو زد و جیغت رفت هوا گریه بعدم برات قطره چکوند و منم سریع بغلت کردم. الهی فدات بشم گل نازم ...قلبم هزار تا تیکه شد وقتی اونجور جیغ میزدی گریه من و بابات در اقدامی عجیب از لحظه واکسن زدنت فیلم گرفتیم! خب یادگاریه دیگه خندونک بعد از واکسن هم تو کالسکه خوابت برد و خیلی ناز شده بودی محبت

رسیدیم خونه هم خدا رو شکر حالت خوب بود و بازی میکردی، منم پاتو بستم که نتونی تکونش بدی ولی ماشالا نمیذاری و اونقدر تکون میدی که باز میشه، یه کم بی اشتها شدی و کم شیر میخوری که فکر میکنم به خاطر واکسنه، از ظهر هم یه ساعتی باز خوابیدی، یه ده دقیقه ای هم فکر کنم درد داشتی که گریه کردی قربونت برم خطا

الانم قطره تو خوردی و داری با عروسکت بازی میکنی و هی سعی میکنی غلت بزنی که من نمیذارم.آخه وقتی غلت میزنی پات میمونه زیرت و درد میگیره. دمای بدنت رو مرتب چک میکنیم. خدا رو شکر زیاد بالا نرفته فقط چند دقیقه قبل شد 37.4 که خب نشون میده داره میره بالا و پاشویه لازمی. منم منتظرم تا تعمیرکار از خونه بره تا تو رو پاشویه کنم.

در کل بگم که نسبت به واکسن دوماهگی راحت تر بودی و بهتر تحمل کردی دختر شجاعمبوس

اینجا شب چهارمین ماهگرد تولدت بود که شما وقتی کیک حاضر شد خواب ناز بودی فرشته نازم محبت

 

اینجا هم رو تخت خوابیدی تا واکسن چهارماهگیت رو بزنی، الهی بمیرم خبر نداشتی چه خبره و برامون میخندیدی و تعریف میکردی بغل

اینجا واکسن زدی و لالا کردی شکوفه گیلاسم بوس

اینجا هم چند شب قبله که سه نفری رفتیم پیاده روی محبت

پسندها (3)

نظرات (1)

مامان هدی
10 مرداد 94 23:35
اااااااااااااااااااای جان عکسشو عاشق اون عکس روی تخت واکسنش شدم. عزیزم. بمیرم الهی برای این بچه ها که اینقدر باید واکسن بزنن. هزار ماشالله به این ناز دخترتون سمیه جان. خدا حافظش باشه
مامان سمیه
پاسخ
انقدر دلم سوخت که رو تخت میخندید. بچم خبر نداشت میخوان واکسنش بزنن