غذای کمکی جدی می شود
تا آخر 5 ماهگی هفته ای یه بار بهت لعاب برنج میدادم ولی از وقتی وارد ماه ششم شدی یه هفته بهت هر روز لعاب برنج دادم بعد فرنی رو شروع کردم. امروز هم واسه اولین بار بادوم رنده شده به فرنی اضافه کردم که شد حریره بادوم خدا رو شکر دوست داری و تا ته غذا رو میخوری، البته اونقدر مقدار این غذای کمکی کمه که تا شروع میکنم بهت بدم تموم میشه بعد هی شما ظرف رو نگاه میکنی هی دست و پا میزنی اما دیگه غذا تموم شده امروز حریره بادوم رو این شکلی درست کردم: یه قاشق چایخوری سرخالی ارد برنج، یه استکان آب، نصف ناخن نبات و 4 تا دونه بادوم که از دیروز خیس کرده بودم و پوست کنده بودم و بعد زنده کرده بودم، همه رو به مدت بیست دقیقه پختم بعد که غلیظ شد ازشیر خودم ریختم توش، کامل رقیق شد بعد نصفش رو دادم خوردی، بقیه ش هم ماند گفتم شاید عصر بدم بخوری. قربونت برممممممممم عشقم
کلا پاهات تو دهنته این روزها اونقدرم با اشتها پا میخوری که آدم خنده ش میگیره خیلی سعی میکنی حرف بزنی و بشینی، هی خودتو میکشی بالا و حالت نشسته پیدا میکنی، موقع غذا هیجان زده میشی و دست و پاتو محکم تکون میدی خیلی خوب اجسام رو با دستات میگیری و میبری طرف دهنت از حالت رو شکم میتونی به حالت به پشت برگردی
هوا یه کم خنگ شده و منم حمام کردن تو رو از 4-5 روز یه بار کردم هفته ای یه بار، روزی دو تا سه بار هم میشورمت البته فقط با آب خالی و از کمر به پایین
فکر کنم داری مراحل دندان در آوردن رو میگذرانی، بی تابی میکنی، گوشاتو میمالی، دست من یا بابا رو میگیری و لثه هات رو روش فشار میدی، موقع شیر خوردن تا جایی که میتونی فشار میدی، پایین لثه ت هم سفید شده همه این علائم نشان از شروع دندان در آوردن شماس خانمی. خیلی کوچولو و نازی عشقم. من و بابا هر لحظه قربون صدقه ت میریم و خدا رو بابت بودنت شکر میکنیم
این روزها وقتی بابا میخواد تا سرکوچه بره یه خرید کوچولو انجام بده حتما تو رو هم میبره و تو خیلی ذوق میکنی، وقتی بابا حامد از سرکار میاد گل از گلت میشکفه و از هیجان نمیدونی چیکار کنی، انقدر با صدای بلند میخندی و ناز میکنی که گاهی بابا نیم ساعتی بدون اینکه لباس عوض کنه باهات حرف میزنه، البته زود دستاشو میشوره که بتونه بغلت کنه، خیلی خیلی رابطه ت با بابا حامد خوبه، کلی با هم میگین و میخندین. خدا رو صد هزار بار شکر
امروز 5 ماه و 16 روز سن داری دلبر نازم