ماه اسمان ماماه اسمان ما، تا این لحظه: 9 سال و 23 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

ماه آسمان ما

سفر به شهر پدری

1394/11/3 11:08
نویسنده : مامان سمیه
528 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزدلم مامان روز سه شنبه هفته قبل من و شما و بابا به همراه عمه فاطمه که دو روزی اومده بود اینجا با بابابزرگ رفتیم شهر پدری، روز پنجشنبه سالگرد فوت بابابزرگ بابا بود و باید تو مراسم میبودیم، در کل بهمون خوش گذشت و اقوام رو دیدیم روحیه مون خوب شد محبت همه خیلی تو رو دوست دارن و از دیدنت ذوق زده میشن، شما هم دختر خوبی بودی و با همه صمیمی شدی محبت

روز جمعه هم عمو حمید اومد و برا بابا فصد خون کرد آخه انتقال خون به خاطر اندوسکوپی که کرده تا یه سال ازش خون نمیگیرن و بابا هم سردرد داشت و باید خون میداد.

مامان بزرگ و بابا بزرگت هم دیروز ناهار اومدن خونه مون. امروز صبحم بابا رفت سرکار و شبم شیفته و فردا ظهر برمیگرده و ما هم احتمالا عصر بریم خونه خاله مریم مامان مرسانا و شب هم بریم خونه مامان جون.

این روزها ناز و دلبری و بی نهایت بهمون با تو خوش میگذره. وقتی از مبل بالا میری و یا داری تنها میری اتاق یا اشپزخانه بهت میگم غزل وایمسی نگام میکنی و میخندی بعد من میگم یک دو هنوز سه رو نگفته تو جیغ میکشی و میخندی و با سرعت ازم دور میشی که مثلا من نگیرمتخنده انقدر این کارت بامزه س که نگوبغل

بابا رو خیلی خوب میگی و بابات میره رو ابرامحبت  دد و به به رو هم همینطور محبت

الانم وقتم کمه و گرنه خیلی چیزا هست که میخوام بنویسم ولی شما نمیذاری و دلت بازی میخواد. قربونت برمممم اومدمبغل

پسندها (4)

نظرات (2)

farsaniha.ir
5 بهمن 94 2:22
سلام طرح رایگان طراحی آتلیه کودک برای فرزند دلبند شما . برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.farsaniha.ir مراجعه نمایید .
مامان زهرا
7 بهمن 94 7:24
سلام سمیه جونی مهربون خدارو هزار هزار بار شکر گلم انشالله همیشه شاد باشین خانمی غزل رو از طرف من محکم ببوووس
مامان سمیه
پاسخ
سلام عزیزم.ممنون زهرا جون