11 ماهه شدنت مبارک شادونه من
سلام شکر پنیرم، حالت خوبه مامانی؟ خوشی؟ الان که دارم برات مینویسم رو پام نشستی و داری تلفن رو به شدت میکوبی رو زمین شما دقیقا 11 ماه و 2 روزه ای عزیزدلم
دو هفته قبل شما تب کردی و تا 4 روز تب داشتی خیلی شبا و روزای بدی بود، چند باری برات شیاف گذاشتیم آخه شما اصلا نه قطره و نه شربت استامینفن نمیخوری. بعد اینکه تبت قطع شد سرماخوردی و منم بعد تو سرماخوردم و اینچنین شد که چند روزیه درگیر دارو و ایناییم. روز شنبه 8 اسفند رفتیم پیش دکتر صبا برای چکاب ماهانه و اینکه روند سرماخوردگی کنترل بشه، دکتر گفت باید انتی بیوتیک مصرف کنی ظاهرا گوشت درد میکرد، وزنت هم 8200 بود که خب کمه و دکتر گفت به زو بهت غذا ندیم، گفت بعضی از بچه ها دیر شروع به وزن گرفتن و رشد میکنن و غزل هم جزو اون بچه هاس، قدت 74 سانت و دور سرت فکر کنم 45 بود
غزل نازم چند روزی که مریض بودی و تب داشتی خونه مون سوت و کور بود و غم عالم تو دل من و بابا بود و از وقتی خوب شدی بیشتر قدر زندگی رو میدونیم، وقتی میخندی دنیا رو به ما میدن، وقتی همه چی رو به هم میریزی پر از حس خوب میشیم ماشالا هزار ماشالا یه دقیقه یه جا واینمیسی که همه میز و عسلی ها رو جمع کردیم ولی شما بازم از هر چیزی ببینی بالا میری کلا رو مبلی و هی دارم سعی میکنم بهت یاد بدم موقع پایین اومدن از مبل باید با پا بیای نه با دست و سر ولی اصرار اری به روش خودت عمل کنی گاهی هم برا دل خوش کنیه من با پا میای که من کلی ذوق میکنم برات
تو روز وقتی بابا خونه نیست میری جلو عکسش و هی میگی بابا وقتی هم از سرکار برمیگرده کلی براش ذوق میکنی و از بغلش تکون نمیخوری
خاله سمیرا (مامان اقا سامیار) تو وب نی نی شون از اینکه ناخن های سامیار رو چجوری میگیره گفته بود منم میخوام بگم تا تقریبا 3 ماهگی وقتی داشتی شیر میخوردی بابا ناخن هاتو میگرفت بعد از اون وقتی داشتی بازی میکردی خودم دست به کار میشم و برات ناخن هایکوچولوت رو میگیرم، بعضی وقتا حوصله ت سر میره و دستتو میکشی ولی خب بیشتر ومواقع فقط به این کار من نگاه میکنی فدای چشمای نازت بشم
راستی هفتمین دندونت هم در اومده، چند روزی میشه که فک بالا سمت راست یه دوندو دیگه جوونه زده.مبارکت باشه عزیزدلم
خاله اسیه و عمو حمید از چابهار برات یه بلوز شلوار خوشگل صورتی اوردن که مناسب برا تو خونه س و چند ماه دیگه اندازه ت میشه فسقلیه من ازشون ممنونیم
خونه تکونی هم شروع شده و شما حسابی کمک میکنی عزیزم اونقدر کمک میکنی که خسته میشی و ما سعی میکنیم وقتی خوابی به کاراامون برسیم
غزل در شب یازده ماهگیش