دومین دندون تختت مبارک غزلم
سلام گل مامان، دیروز یعنی درست وقتی یک سال و 27 روزت بود دومین دندون تختت و یا بهتر بگم دهمین دندونت جوانه زد عشقم هورااااااااااااااااااا الا شما دیگه نازگل ده دندونه ی منی این دندون سمت راست پایینه و امیدوارم بدون درد و اذیت کامل بیاد بیرون
هفته ای که گذشت چند تا مناسبت خوشگل موشگل داشت، اولیش رو شغل باباجون بود دومیش هفتمین سالگرد ازدواج من و باباجون و سومیش روز پدر دقیقا تو همون روزها پسرعموی بابا (احسان اقا) اینا اومدن خونه مون و ما حسابی سرمون گرم اونا بود روز پنجشنبه که میشد روز پدر هم من و شما و بابا با هم رفتیم رستوران و کلی غذای خوشمزه خوردیم شبش هم رفتیم دیدن باباجون و بابابزرگ
از شیرین کاریه جدیدت بگم که وقتی بهت میگم غزل میگی بلی الهی قربون بلی گفتنت برممممممممم البته همیشگی نیست و گاهی چند بارم که صدات کنم اصلا تحویل نمیگیری فسقلی
امروز صبح دوش گرفتی و الانم تو خواب نازی فرشته ی کوچولوم خبر خاص دیگه ای یادم نمیاد. تا بعد و خبرهای خوب و خوش فعلا بای بای