اولین قدم ها در ماه مبارک رمضان
سلام فسقلیه مامان فدات بشمممممممممممم خیلی ماه و عزیز و شیرینی غزل
چند روزی میشه که چند قدم راه میری و عاشق این کار هستی آنچنان پشتکاری در تمرین برای راه رفتن داری که ما متعجبیم انگاری خسته نمیشی اصلا ماشالا هزار ماشالا دختر نازنینم
دختر نازم امروز شانزدهمین روز از ماه مبارک رمضانه من امسال روزه میگیرم و شما هم خداروشکر همکاری میکنی عزیزم خیلی خیلی بهتر از قبل غذا میخوری، البته شاید مثل بچه های دیگه نباشه ولی به نسبت قبلت که فقط شیر میخوردی عالی شدی هنوز صبحانه دوست نداری و تا ظهر فقط شیر میخوری، ناهار رو به نظرم خوب و کامل میخوری و بعدش که بابا میره سرکار شیر میخوری و میخوابی بعد بیداری تا یه ساعتی هیچی نمیخوای بعد بستنی به عنوان عصرانه و بعد میوه و قبل افطار هم شام بهت میدم که سر سفره گرسنه نباشی و ما با خیال راحت افطار کنیم سر سفره افطار ماشالا هزار ماشالا تا دلت بخواد همه چی رو هم میریزی اینم یه نمونه ش فسقلی
خداروشکر که آب خوب میخوری، با گرم شدن هوا بیشتر نیاز به آب و مایعات داری که خوشحالم که خیلی دوست داری آب بخوری البته وقتی سیر میشی هی خودتو با لیوان خیس میکنی و لذت میبری
عاشق توپ بازی هستی و هر روز من کلی با زیان روزه باید تو خونه بدوم و توپ بازی کنیم خوشگلم
جدیدا وقتی دوربین رو دستمون میبینی که میخوایم ازت عکس بندازیم ژست میگیری فقط نمیدونم چطوری فکر میکنی با این ژست خوشگل به نظر میای! اینم از ژست زیبای دخترمون وقتی میخوایم ازش عکس بندازیم
من فدات بشم الهی گلم، شیرین شدی مثل قند وقتی بهت میگیم شادی بعد از گل چجوره دو تا دستتو میبری بالا و از خوشحالی داد میزنی (از بابا یاد گرفتی) وقتی میگیم برگ بچین یه دستتو میبری بالا مثلا برگ میچینی (اینم بابا تو پارک یادت داده) اعضای بدنت رو کامل میشناسی و اسمشونو نصفه نیمه میگی وقتی خداحافظی میکنی از کسی بعدش میگی بای و بوس پرت میکنی براش
چند روزیه برات تاپ خریدیم و نصب کردیم خیلی دوست داری و تا وقت پیدا میکنی میگی عبایی (منظورت همون تاب تاب عباسیه) و اشاره میکنی به تاپ کلی کاز جدید یاد گرفتی اما الان در توانم نیست خیلی ضعف کردم، برم استراحت تا شما خوابی شما امروز یک سال و 2 ماه و 24 روزه ای عشقم