ماه اسمان ماماه اسمان ما، تا این لحظه: 9 سال و 29 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

ماه آسمان ما

این مدت کجا بودیم؟

سلام دلبندم، این مدت خونه بودیم   آخه یه جوری تیتر زدم انگاری سفر قندهار بودیم   ولی خب دقیق بخوام بگم این روزها همش خونه بودیم و فقط عصرها حتما حتما باید بریم بیرون تا شما روحیه ت خوب بشه   جمعه هفته قبل من و شما و بابا به همراه باباجعفر و مامان جون رفتیم باغ، کلی خوش گذشت اونقدر آب بازی کردی و برگ چیدی که موقع برگشت حسابی خسته بودی     اونقدر تو آب چشمه بازی کردی که پاهات حسابی یخ کرده بود ولی حاضر نبودی از آب بیای بیرون که    یه روز رفته بودیم بیرون عروسک مورد علاقه ت رو هم برات برده بودیم تو هم کلی باهاش بازی کردی، مینداختیش زمین بعد خم میشدی ورش میداشتی، اونقدرم این کار برا...
28 مرداد 1395

روز دختر مبارک عزیزم

چند روز قبل روز دختر بود، دومین روز دختری که تو رو داریم   چقدر خوبه که هستی جوجه مامان      کیک آلبالو برات پختم که خودتم خوب ازش خوردی و خوشت اومده بود عزیزدلم   اونقدر عکاسی ازت سخت شده که گاهی وقتی میبینم چه تلاشی میکنیم ازت 4 تا عکس خوب بندازیم خندم میگیره  عاشق حوض و فواره های میدان نزدیک خونه مونی، بیشتر روزا با هم میریم اونجا و کلی بازی میکنی  چند روز قبل برات یه بازی درست کردم که خوشت اومد  بعضی از وسایلت رو با چسب بالای اوپن چسبوندیم و تو هم تلاش میکردی تا اونا رو جدا کنی، این بازی باعث میشد کل بدنت کش بیاد و دست و پاتو خوب میکشیدی   فدات بشمممم...
17 مرداد 1395

تابستان دخترانه

سلام خانم کوچولوی من  فدات بشم که یه روز قراره با سواد بشی و اینا رو بخونی    امروز یک سال و سه ماه و 28 روزته عزیزدلممم، پنجشنبه هفته قبل رفتیم مهمونی خاله بابا حامد که از ماه عسل برگشته بودن، مراسم عروسی نگرفتن همو ماه عسل رفتن، خوشبخت بشن ان شالله   هوای شهری بابا اینا بسیارررررر گرم بود و شما اذیت شدی حسابی، فدات بشم که موقع برگشت کلی بالا آوردی و بی حال بودی   کلی غصه خوردم برات هنوزم اونجوری که بگی حالت عادی نشده ولی شکر خدا خیلی خیلی بهتری عزیزم    روز به روز خانوم تر فهمیده تر و شیرین تر میشی و من و بابا عاشقتیم   دیروز با خاله سرور و خاله مریم و دخترای نازشون رفتیم پارک&nb...
6 مرداد 1395
1