ماه اسمان ماماه اسمان ما، تا این لحظه: 9 سال و 29 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

ماه آسمان ما

5 ماهه که خونه مون بهشت شده

1394/6/9 17:15
نویسنده : مامان سمیه
681 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم تاج سرم، عزیزدلم، گل گلدونم، ضربان قلبم، چشم و چراغم... امروز شما 5 ماهه که وارد زندگی ما شدی و خونه مون بهشت شده، تک تک روزهای این مدت رو دوست دارم، همه لحظه هاشو باهات عمیقآ زندگی کردیم، از همه لحظه های با تو بودن نهایت لذت رو بردیم، حسرت یک ثانیه ش به دلمون نیست، حتی وقتایی که بنا به دلایلی بی قراری هم من دل تو دلم نیست و ذوق دارم، همش میگم خدایا من عاشق این موجود پاک و آسمونی ام خودت برامون حفظش کن محبت

امروز برای اولین بار تو و بابا رو با هم تنها گذاشتم، یه کار کوچولو تو دفتر کارم داشتم که رفتم انجام دادم و زود برگشتم، شما و بابا هم با هم حسابی بازی کرده بودین و من که اومدم خونه سرحال بودی، سر راه برات کیک خریدم و پنجمین ماهگرد تولدت رو سه نفری جشن گرفتیم محبت

مدتی برای تقویت شیر آجیل شامل گردو بادام پسته بادام هندی، کنجد، شاهدانه و گندم بوداده شده رو با هم آسیاب کردم و بعد عسل قاطیش کردم و میخوردم، خیلی خیلی مقوی بود، طعم خیلی خوبی هم داشت خوشمزه فعلا همه اینا رو با هم خونه نداریم، بازم درست میکنم و ومیخورم. این روزها هندوانه و دوغ کفیر برای افزایش شیرم خیلی خوبن و من هر روز میخورم خوشمزه هر شب موقع خواب یا چند لیوان دوغ میخورم یا یه لیوان شیر

این روزا خیلی خوب به عروسکات واکنش نشون میدی، باباجون هر شب با عروسکات برات نمایش عروسکی بازی میکنه و تو غش غش میخندی عمرم، انقدر خوشت میاد که از خنده جیغ میکشی بوس 

پاهاتو میگیری دستت ولی نمیخوریشون، با دستات میتونی خیلی خوب اجسام رو بگیری، موقع شیر خوردن یکی از دستات رو دراز میکنی و یا دست منو میگیری یا یقه لباسم یا گردنبندم و خلاصه هر چی دم دستت باشه رو محکم میگیری محبت یه کم بهتر با شیشه کوچولو شیر میخوری که من ذوق میکنم البته فکر کنم هنوز راه داری تا بتونم بگم کامل از شیشه میخوری. هنوزم هر روز 25 قطره ویتامین آ.د میخوری. چند باری تو این ماه بهت لعاب برنج دادم، تو ذهنمه هفته بعد یکی دو بار هم بهت فرنی بدم ببینم میتونیم با هم فرنی رو شروع کنیم ان شالله

هر چیزی رو که ببینی میذاری دهنت، یعنی هیچ فرقی نداره دست من و بابا باشه یا عروسک یا قاشق یا هر وسیله دیگه ای محبت

تمرین حرف زدن میکنی، کلی تو خونه جیغ میکشی و صداهای مختلف در میاری که من و بابا عاشقشونیم جشن 

فردا میخوایم برا اولین بار بریم شهر باباجون. مطمئنم خوش میگذره. مامان جون و باباجون (مامان و بابای من) رفتن شمال مسافرت. آخر هفته برمیگردن. ان شالله همه مسافرا به سلامت برن و برگردن. زیبا

پسندها (6)

نظرات (8)

مامی س
9 شهریور 94 17:59
5 ماهگی عروسک من مبارکککککککک خودم فدای خودش و عروسکاش تل خوشگلشو نگا کن خدااااااااااا
مامان سمیه
پاسخ
مرسی خاله.شما خیلی مهربونی
مامی س
9 شهریور 94 18:00
خوب به بهونه غزلی کیک میزنین بر بدن ها! نوش جونتون ایشالا کیک عروسیش و تولد 150 سالگیش
مامان سمیه
پاسخ
مرسی
مامان هدی
9 شهریور 94 18:51
اااااااااااای جان عزیز دلم. قربونش بشم قربون جیغ زدنای غزل جون خداااااااااااااااااااااااااااا، عکسشو نیگا آدم دلش ضف میره واسش ماشالله هزار ماشالله. چشم بد از همه بچه ها دور. سالم وسلامت باشه ناز دخترت. موهاشم که در اومده مامانی ............
مامان سمیه
پاسخ
ممنون خاله با محبت و عزیز خدا حسنا رو براتون حفظ کنه
مامان سمیرا
10 شهریور 94 18:46
آدم نمیدونه اون کیک و بخوره یا اون قند عسلو
مامان سمیه
پاسخ
ما که هر دو رو خوردیم
مامان تازه کار
11 شهریور 94 17:32
عزییییزم، تولد 5 ماهگیت مبارک باشه. ایشالا که همیشه زیر سایه ی مامان و بابا و در پناه خدای مهربون، شاد و خندون باشی گل خوشگل
مامان سمیه
پاسخ
ممنون خاله مهربون
آبجي مهديه
25 شهریور 94 19:43
واااااای چه دخمل نازی! خدا نگهش داره براتون
مامان سمیه
پاسخ
ممنون لطف دارین
مامان باران
15 مهر 94 9:35
وای ماشالا 5 ماهگیش با تاخیر و 6 ماهگی و ... مبارک این عکس شبیه عکس دخترک ناز ماست تو همین سنش خدا حفظش کنه ماشالا مامانی اسپند دود کن برای نازدونه کوچولو
مامان سمیه
پاسخ
ممنون دوست عزیز. خدا دخترتون رو حفظ کنه
مامانی کوثر
15 مهر 94 16:39
هواشناسی یزدی: صبا پسین هوا مَلَسُک رو بر خُنُکی با بادُک محلی و یتا پَشُفتُک بارون با کَمُکی باد پیشبینی مِشه از همشهریان تقاضامشه پکو پوز بچگاتون را جُل پیچ کنِد تا مریض نَشَن