ماه اسمان ماماه اسمان ما، تا این لحظه: 9 سال و 30 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

ماه آسمان ما

19 ماهگی قندک مامان

1395/8/9 14:42
نویسنده : مامان سمیه
199 بازدید
اشتراک گذاری

به به رسیدیم به 19 ماهگی غزل کوچولوی مامحبت چقدر لذت بخشه بودن در کنار عزیزدلمون محبت امروز یکشنبه 9 آبان ماهه، صبح برات کیک فنجانی درست کردم و چند تا عکس خوشگل باهاش گرفتی که چون تو گوشیه باباس الان نمیتونم برات عکس بذارم ان شالله پست بعد محبت 

دیروز من و شما صبح رفتیم خانه خاله اسیه اینا و تا شب پیش خاله بودیم کلی تعریف کردیم و بازی کردیم،همه خونه شون رو زیر و رو کردی ها خنده شب هم عمو حمید و بابا اومدن و بعد شام اومدیم خونه خودمون آرام

فردا بابا مرخصی گرفته که بریم طبیعت گردی، شاید بریم دره مرادبیگ اخه تو این فصلخیلی قشنگه بعد هم بریم نمایشگاه کتاب که برای شما خرید کنیمبغل 

هفته قبل با هم رفتیم خانه خاله سمیه، حسنا و مامانش هم بودن، اونجا کلی بازی کردی و به من و مامان های دیگه هم خوش گذشت،خاله سمیه برامون آش درست کرده بود که همه شما نی نی ها خوشتون اومد، واقعا هم خوشمزه بود. عکس از اون روز دارم ولی نمیدونم چرا باز نمیشه که بذارم براتمتفکر

حرف زدنت خیلی تغییر کرده عسلم، خیلی بهتر و واضح تر کلمات رو میگی، یک دو سه  خیلی خوشمزه میگی، کلمات زیادی رو میگی مثل:  کاکه (به بابای بابا میگی کاکه ..البته این به زبان پدریته که کردیه) دست، هست، نیست، عس (عکس) نی نی، مو (مرغ) ، بی بی (پی پی)، هوا، انار، موز، غزل، ماه، داغ (منظورت بخاریه) نون، بیا، بورو، یه عالمه کلمه دیگه هم هست که الان یادم نمیاد همه شون ولی خیلی شیرین میگی . میذارمت رو تاب سریع میگی تاب تاب عباسی بوس شعر یه توپ دارم قلقلیه رو هم آخراشو میگی، قلقلیه رو خیلی شیرین میگی هلهلیه بغلبوس  

چند شب قبل داشتیم میوه میخوردیم،یه موز دادیم دستت پوستشو کندی و یه مقداری خوردی بعد تا آخر پوست موز رو کندی و دیدی آخر موز یه کم زیادی رسیده و رنگش تیره شده با تعجب گفتی بی بی (پی پی) دیگه من و بابا از خنده نمیدونستیم چیکار کنیم، اونقدر شیرین بود این کارت که نگو خنده فکر کردی موزه پی پی کرده قه قهه

یه ماهی میشه که قبل از اینکه پی پی کنی متوجه میشی و میگی، دوستان میگن باید از پوشک گرفتنت رو شروع کنم و امادگیش رو داری ولی من هیتنبلی میکنم، البته فقط پی پی رو میگی، که خب دوستان میگن برای شروع خوبه و میتونیم اول پی پی رو به سرانجام برسونیم. حالا امیدوارم همت کنم و پی پی رو از پوشک جدا کنیم قوی 

دخترک من در فصل زیبای پاییز محبتبغل 

اینجا هم دیشبه خونه خاله اسیه اینا که داری براشون سفره پاک میکنی دختر خانوم من محبتبوس 

اینم غزل و گل های پاییزی بوس 

خب دیگه دخترم، میخوام بدونی هر پستی که مینویسم همراه با یه دنیا عشق و ذوقه، همیشه دوستت دارم حتی اگه یادم بره بهت بگم عزیزدلم، امیدوارم بتونم روزهای خوش زندگیت کنارت باشم و موقعی که داری فرشته کوچولوت رو بزرگ میکنی منم هر لحظه باشم و ذوقتون رو بکنم عزیزدلمممم محبت وقتی مادر بشی میفهمی که من چقدر تو رو دوست داشتم، اونقدری که هیچ کلمه ای قادر به توصیفش نیست خانمی بوس 

یک سال و 7 ماه از سن دخترنازم میگذره جشن

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان هدی
11 آبان 95 11:11
قربونت برم الهی. عروسک ریزه میزه خانم. طلا قشنگ. خدا حفظت کنه الهی برای بابامامان مهربونت قربون کار کردنت برم خاااااااااااااله جون. ماشالله هزار ماشالله داری خانم تر میشی.
مامان سمیه
پاسخ
وای ممنون خاله هدی چقدر شما مهربونی و به ما لطف داری
مامان سمیرا
12 آبان 95 3:25
آفرین به غزل خانمی باهوش ما.. ماشاالله به این گل دختر .نمیدونی چقدر ذوق می کنم درباره ی کاراش می خونم ! سامیار از حالتش میشه فهمید داره پی پی میکنه ولی چیزی نمیگه! آفرین به غزلی راستی کلاهش چه قشنگه امادس یا بافتی؟
مامان سمیه
پاسخ
مرسی خاله سمیرای عزیزم کلاهش آماده س عزیزم