19 ماهگی قندک مامان
به به رسیدیم به 19 ماهگی غزل کوچولوی ما چقدر لذت بخشه بودن در کنار عزیزدلمون امروز یکشنبه 9 آبان ماهه، صبح برات کیک فنجانی درست کردم و چند تا عکس خوشگل باهاش گرفتی که چون تو گوشیه باباس الان نمیتونم برات عکس بذارم ان شالله پست بعد
دیروز من و شما صبح رفتیم خانه خاله اسیه اینا و تا شب پیش خاله بودیم کلی تعریف کردیم و بازی کردیم،همه خونه شون رو زیر و رو کردی ها شب هم عمو حمید و بابا اومدن و بعد شام اومدیم خونه خودمون
فردا بابا مرخصی گرفته که بریم طبیعت گردی، شاید بریم دره مرادبیگ اخه تو این فصلخیلی قشنگه بعد هم بریم نمایشگاه کتاب که برای شما خرید کنیم
هفته قبل با هم رفتیم خانه خاله سمیه، حسنا و مامانش هم بودن، اونجا کلی بازی کردی و به من و مامان های دیگه هم خوش گذشت،خاله سمیه برامون آش درست کرده بود که همه شما نی نی ها خوشتون اومد، واقعا هم خوشمزه بود. عکس از اون روز دارم ولی نمیدونم چرا باز نمیشه که بذارم برات
حرف زدنت خیلی تغییر کرده عسلم، خیلی بهتر و واضح تر کلمات رو میگی، یک دو سه خیلی خوشمزه میگی، کلمات زیادی رو میگی مثل: کاکه (به بابای بابا میگی کاکه ..البته این به زبان پدریته که کردیه) دست، هست، نیست، عس (عکس) نی نی، مو (مرغ) ، بی بی (پی پی)، هوا، انار، موز، غزل، ماه، داغ (منظورت بخاریه) نون، بیا، بورو، یه عالمه کلمه دیگه هم هست که الان یادم نمیاد همه شون ولی خیلی شیرین میگی . میذارمت رو تاب سریع میگی تاب تاب عباسی شعر یه توپ دارم قلقلیه رو هم آخراشو میگی، قلقلیه رو خیلی شیرین میگی هلهلیه
چند شب قبل داشتیم میوه میخوردیم،یه موز دادیم دستت پوستشو کندی و یه مقداری خوردی بعد تا آخر پوست موز رو کندی و دیدی آخر موز یه کم زیادی رسیده و رنگش تیره شده با تعجب گفتی بی بی (پی پی) دیگه من و بابا از خنده نمیدونستیم چیکار کنیم، اونقدر شیرین بود این کارت که نگو فکر کردی موزه پی پی کرده
یه ماهی میشه که قبل از اینکه پی پی کنی متوجه میشی و میگی، دوستان میگن باید از پوشک گرفتنت رو شروع کنم و امادگیش رو داری ولی من هیتنبلی میکنم، البته فقط پی پی رو میگی، که خب دوستان میگن برای شروع خوبه و میتونیم اول پی پی رو به سرانجام برسونیم. حالا امیدوارم همت کنم و پی پی رو از پوشک جدا کنیم
دخترک من در فصل زیبای پاییز
اینجا هم دیشبه خونه خاله اسیه اینا که داری براشون سفره پاک میکنی دختر خانوم من
اینم غزل و گل های پاییزی
خب دیگه دخترم، میخوام بدونی هر پستی که مینویسم همراه با یه دنیا عشق و ذوقه، همیشه دوستت دارم حتی اگه یادم بره بهت بگم عزیزدلم، امیدوارم بتونم روزهای خوش زندگیت کنارت باشم و موقعی که داری فرشته کوچولوت رو بزرگ میکنی منم هر لحظه باشم و ذوقتون رو بکنم عزیزدلمممم وقتی مادر بشی میفهمی که من چقدر تو رو دوست داشتم، اونقدری که هیچ کلمه ای قادر به توصیفش نیست خانمی
یک سال و 7 ماه از سن دخترنازم میگذره