ایستادن روی پاهای کوچولوت
عمر و هستی من سلام، چقدر بودنت لذت بخشه عزیزم چند روز قبل یعنی روز چهارشنبه که شما 1 سال و دو ماه و 10 روز سن داشتی خاله افرا و خاله سرور و آوینا جون اومدن خونه مون چقدر خوب بود که اومدن بی نهایت بهمون خوش گذشت شما که با دیدن آوینا ذوق زده شده بودی و همش دوست داشتی بهش دست بزنی خاله افرا خیلی خیلی لطف کرده بودن و برای شما و آوینا و مرسانا نی نی خاله مریم پیرهن کادو آورده بود، هر سه یه شکل ولی در سایزهای مختلف من که عاشق لباسا شدم، از خاله حیلی خیلی ممنونیم ان شالله نی نی خودشون
وقتی من و خاله ها داشتیم صحبت میکردیم شما رفتی سراغ وسایل خاله سرور و خیلی یه دفعه ای پلاستیک وسایلش رو ورداشتی و بلند شدی سرپا الهی قربونت برم برا اولین بار بدون اینکه از جایی دست بگیری خودت بلند شدی و چند ثانیه همونجوری ما رو نگاه کردی و بعد نشستی مامان فدات بشه نمیدونی چقدر خوشحال شدم از این کارت از اون روز هم وقتی میذاریمت سرپا چند ثانیه وایمیسی و هر روز هم زمان این وایسادن داره طولانی تر میشه وسط وایسادن هم یاد گرفتی دست بزنی و میخندی و خیلی از این کار جدیدت ذوق میکنی عزیزم دیشب هم بازم وقتی بابا داشت باهات بازی میکرد بدون تکیه گاه برای بار دوم بلند شدی و چند ثانیه بعد نشستی فدای تلاشت بشمممم
عاشق اینی که سرپا وایسی البته هنوز قدم برنمیداری و فقط وایمیسی
با گرم شدن هوا عاشق حموم رفتن شدی و منم چند روزی یه بار میذارمت تو وان و کلی آب بازی میکنی دیروز عصر هم من و بابا یه هویی تصمیم گرفتیم پشت موهای شما رو کوتاه کنیم، آخه بلند شده بود و فر خورده و عرق میکنی اذیت میشی عزیزم البته خیلی خیلی کم کوتاه کردیم و فقط یه تیکه از پشت که بلند بود و قیچی کردیم خیلی خوب شد بعدش بردمت حموم و کلی آب بازی کردی قشتگم
مامان فدای تیپ و ژست نازت بشه دخترممممممممم
میخواستم عکس شما و آوینا جون رو هم بذارم ولی بیدار شدی نمیذاری ...برم دیگه فعلا بای