عشق تو یه حس تازه س
با چه زبونی خدا رو بابت بودنت شکر کنم عزیزدلم؟ با بند بند وجودمون از خدا ممنونیم که ما رو لایق دونسته که تو رو به دنیا بیاریم و بزرگ کنیم، از خدا میخوایم سالم و صالح باشی و بنده خوبی برای خدا باشی عشقم امروز ساعت 4 عصر وقت سونو گرافی داشتیم، من و باباجون با هم رفتیم، طی تحقیقاتموم دکتری رو انتخاب کردیم که اجازه بده بابایی هم بیاد داخل و بتونه حتی از تو فیلم هم بگیره، با خوشحالی و ذوق هر دو رفتیم و در حالی که من خیلی مثانه م پر نبود رسیدیم مطب، همون موقع هم منشی گفت میتونید برید داخل، یعنی من و باباجون ذوقی کردیم وصف ناشدنی رفتیم داخل و من به وری خودم نیاوردم که خیلی هم مثانه م پر نیست دراز کشیدم رو تخت اما یه کم از اینکه پیش بابا...
نویسنده :
مامان سمیه
20:46